سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

عید سعید غدیر خم

شاعر : محمد حسین ملکیان
نوع شعر : سرود
وزن شعر : مستفعلن مستفعلن فعلن مستفعلن مستفعلن فعلن
قالب شعر : غزل

من ماجرا را خوب یادم هست، چون کاروان ما جلوتر بود            پیکی رسید و گفت برگردید، دستور، دستور پیمبر بود

چرخید سرهای شترهامان چون با محمد بود دلهامان            فرمانبری از حرف پیغمبر، با حج برای ما برابر بود


خیل عظیم حج گزاران را گرد درختانی کهن دیدیم            کار بنای سایه بان‌ها با عمار و سلمان و ابوذر بود

زنگ شترها از صدا افتاد، از دشت حتی رد نمی‌شد باد            راوی به حرف خویش پایان داد، یعنی محمد روی منبر بود

«الیوم اکملت لکم دینی» « من کنت مولاه علی مولاه»            بانگ رسایی داشت پیغمبر، هرچند بعضی گوشها کر بود

آنها که می‌دیدند می‌خواندند از چشم پیغمبر مرادش را            آنها که نشنیدند می‌دیدند در دست او دست برادر بود

هم برکه هم دریا شهادت داد هم طور هم سینا شهادت داد            حتی شن صحرا شهادت داد حکم ولایت دست حیدر بود

از خندق و از بدر تا خیبر، تا لحظۀ آخر که در بستر            از ابتدا حرف از ولایت بود، آری! ولایت حرف آخر بود

نقد و بررسی